تاریخ انتشار: پنج شنبه, 31 شهریور 1401 ساعت 12:19

اقدامات آشوبگران به بهانه فوت مهسا امینی؛ حمله وحشیانه به مردم، تخریب گسترده اموال عمومی و توهین به مقدسات

ایسنا گزارش داده که «در روز‌های گذشته ۱۲ آمبولانس در سطح کشور مورد حمله معترضان قرار گرفته و از چرخه خدمات‌رسانی خارج شده است.»

جهان نيوز نوشت: طی یکی دو روز گذشته، برخی از شهروندان در نقاطی از شهرهای کشور با برگزاری تجمعاتی، ضمن اعلام همدردی با ضایعه درگذشت مهسا امینی، خواستار اعلام نتایج تحقیقات پزشکی و اعلام شفاف جزئیات ماجرا از جانب مسئولان درباره این پرونده شدند.

به گزارش کیهان، با اینکه مسئولان ذی‌ربط هم پلیس، هم پزشکی قانونی و هم کمیته حقیقت‌یاب مجلس شورای اسلامی، هرگونه ضرب و شتم و یا برخورد فیزیکی با آن مرحومه را تکذیب کردند و مسئولان قوای سه‌گانه خواستار بررسی و پیگیری دقیق ابعاد ماجرا شدند اما بااین‌حال، ماجرای گشت ارشاد و درگذشت مهسا امینی بهانه‌ای شد تا اغتشاشگران، بانیان و صحنه‌گردانان فتنه‌های 78 و 88 از معاندین و ضدانقلاب خارج نشین تا پادوهای داخلی غرب به میدان بیایند و سناریوی دیگری از آشوبهای خیابانی را در ایران کلید بزنند.

داعشی‌های وطنی و وحشی‌گری‌ها برای تکرار فتنه 88
از شب چهارشنبه در برخی شهرهای ایران (مشهد، رشت، کرمانشاه، همدان، شیراز و...) آشوبگران با ورود به تجمعات مردمی دست به تخریب اموال عمومی، حمله به خودروهای امدادی ازجمله آمبولانس اورژانس و آتش زدن اماکنی مثل مسجد کردند.

آتش زدن پرچم ایران، حمله و به آتش کشاندن مسجد در رشت، آتش زدن اتوبوس انتقال خون یا خودروهای پلیس، حمله و واژگون کردن ماشین آمبولانس، آتش زدن امامزاده عبدالله همدان، خسارت زدن به بیت‌المال (ایستگاه‌های اتوبوس، ساختمان‌های دولتی، سطل‌های زباله و...) آتش زدن یک مأمور پلیس و ضرب و شتم ناجوانمردانه حافظان نظم و امنیت، ریختن گازوییل در معابر، کتک و برداشتن چادر از زن محجبه، سردادن شعارهای ساختارشکنانه و... تنها بخشی از اقدامات هنجارشکنانه و وحشیانه‌ای است که در روزهای گذشته از سوی داعشی‌های وطنی صورت گرفته است.

تیپ و مختصات التهابات و ناآرامی‌ها در برخی شهرهای ایران حاکی از آن است که اغتشاشگران، سازمان‌یافته و آموزش‌دیده بوده و صحنه‌گردانان درصدد آنند تا با فعال کردن داعشی‌های وطنی، فتنه 88 و آشوب‌های آبان 98 در ابعاد وسیع‌تری تکرار شود.

در فتنه‌هایی مانند 88 و آبان 98 هم همین وضعیت بود، زمانی که شهروندان در برخی نقاط کشور در اعتراض به نتایج انتخابات و یا افزایش قیمت بنزین، تجمعات پراکنده و مسالمت‌آمیزی برگزار کردند، آشوبگران و اشرار وارد صف معترضان شدند و با حمایت ضدانقلاب و وارد آوردن خسارات به ساختمان‌ها و اماکن دولتی و خودروهای شهروندان و حتی حمله به مساجد، حوزه‌های علمیه و مصلای نماز، اعتراضات را به انحراف کشاندند.

پادوهای دشمن زود نقاب از چهره ‌انداختند
نکته جالب ماجرا این‌جاست که طیف رادیکال مدعیان اصلاحات در ماجرای درگذشت مهسا امینی اگرچه از همان روز نخست با تحریک و تهییج افکار عمومی و برخی سلبریتی‌های وطن‌فروش به میدان آمدند، اما مانند اقدامات کور قبلی خود در مقاطع 88 و 98، زود نقاب از چهره ‌انداختند.

پادوهای داخلی دشمن نظیر محمد خاتمی، مهدی کروبی، جهانگیری، عبدالله نوری و برخی احزاب ورشکسته جبهه اصلاحات، حزب اتحاد ملت، حزب کارگزاران و... در گوشه و کنار در قالب بیانیه، پیام و مصاحبه در ابتدا سعی کردند انتقادات خود را حول‌وحوش «گشت ارشاد» مطرح و بر لغو مصوبات مربوط بر سازوکار گشت‌های ارشاد متمرکز شوند اما به فاصله چند روز با اعتبارزدایی از گزارش‌ها و اظهارات رسمی پلیس پایتخت، وارد فاز رادیکال‌تری شده و افکار عمومی را برای آشوب‌های خیابانی تهییج و تحریک کردند. شبکه نیابتی غرب در فتنه 88 هم همین روند را دنبال کرده بودند و به‌گونه‌ای که تعجب کارشناسان و افکار عمومی را به دنبال داشت، خیلی زود از «اعتراض به نتایج انتخابات» به «تلاش تمام‌قد برای براندازی نظام» شیفت کردند. سران فتنه 88 در همان مقطع با شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»! هدف واقعی خود را برملا کردند. این مسئله به‌قدری دور از انتظار بود که «ریچارد‌هاوس» مسئول وقت شورای روابط خارجی آمریکا با تأسف گفت؛ دوستان ما در ایران خیلی زود به پایان ماجرا پرداختند. یعنی خیلی زود شعار یادشده را سر دادند!

استقبال اصلاح‌طلبان رادیکال از آشوب‌های خیابانی؛ کرباسچی: بله، پدر من هم کشته شد!
اصلاح‌طلبان رادیکال با استقبال از آشوب‌های خیابانی نشان دادند که خود آنها آتش تجمعات را روشن و سپس بر آن دمیدند. در تازه‌ترین مورد، مسعود پزشکیان و غلامحسین کرباسچی دو تن از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب در برنامه زنده تلویزیونی درباره ماجرای درگذشت مهسا امینی، شائبه «کشته شدن» او را مطرح و بر آن متمرکز شدند. بعدازآنکه مسعود پزشکیان طی اظهاراتی در شبکه خبر در مورد مهسا امینی گفت: «همه باید بیایند پاسخ بدهند! ازنظر علمی نمی‌شود که کسی همین‌جوری بیفتد!» غلامحسین کرباسچی هم شب چهارشنبه در پاسخ به اظهارات فعال اصولگرا که گفت در زمان پیامبر زنانی که حجاب را رعایت نمی‌کردند مجازات می‌کردند، بیان کرد: البته آنها را نمی‌کشتند!»

این مدعی اصلاح‌طلب به‌قدری به «کشته شدن» مهسا امینی اصرار داشت که مجری تلویزیون از وی می‌پرسد چرا از واژه کشته شدن برای خانم امینی استفاده می‌کنید مگر او توسط پلیس کشته شد؟ کرباسچی پاسخ می‌دهد فوت کردن یعنی همان کشته شدن! مجری مجدداً می‌پرسد یعنی پدر مرحوم شما که فوت کرده بود کشته شد؟ می‌گوید «بله پدرم کشته شد!» (در حالی که منظور وی این بود که پدرش تصادف کرده، به بیمارستان منتقل شده و در آنجا البته با ادعای کم‌کاری تیم پزشکان فوت شده!)

جالب‌توجه آنکه همین آقا که مدیریت چندین رسانه زنجیره‌ای را بر عهده‌دارد، چند سال پیش به جرم تبلیغ علیه نظام و توهین به مدافعان حرم، محاکمه و به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود. او در ایام انتخابات سال ۹۶ در ستاد انتخاباتی حسن روحانی در اصفهان، طی سخنانی گفته بود: «غیرت دینی آیا این است که به اسم دفاع از حرم و این‌ها، این‌همه دستگاه بی‌حساب‌وکتاب (به وجود بیاید). ما هم دلمان می‌خواهد در سوریه و لبنان و یمن و همه این‌جاها صلح برقرار شود، دفاع از مظلوم شود و شیعیان تقویت شوند، اما آیا این کار با پول دادن و اسلحه خریدن و زدن و کشتن انجام می‌شود؟... مگر ما این جوان‌های عزیز را از آب درآوردیم که بگذاریم شهید شوند. ما دلمان می‌سوزد جوان‌هایمان شهید شوند و مردم کشته شوند.»

این اظهارات عناصر رادیکال اصلاحات در حالی است که در داخل برخی نقاط ایران درگیر آشوب‌های خیابانی شده‌اند؛ در مشهد یک پلیس به آتش کشیده شد، در رشت تصاویری از به آتش کشیدن یک مسجد منتشر شد، یک امامزاده در همدان با آتش مورد تعرض قرار گرفت و استاندار کردستان از کشته شدن سه نفر در این شهر خبر داد و... و از خارج هم معاندین و ضدانقلاب لندن نشین به میدان آمده‌اند؛ اسرائیل و برخی مقامات غربی از آشوبگران حمایت می‌کنند و گزارشگر سازمان ملل از لزوم صدور قطعنامه علیه ایران حرف می‌زند.

پر بیراه نبود که در مقاطع فتنه 88، «شیمون پرز» رئیس‌جمهور رژیم صهیونیستی گفته بود «اصلاح‌طلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم اسلامی ایران می‌جنگند» یا «نتانیاهو» نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی که با صراحت اعلام کرده بود «اصلاح‌طلبان بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند.»

رژیم جعلی صهیونیستی دیروز هم عرض‌اندام کرد! وزارت خارجه اسرائیل در پیامی اعلام کرد «ما اعتراضات مردم شجاع ایران را که علیه رژیم برخاسته‌اند از نزدیک دنبال می‌کنیم» و «اسرائیل در کنار مردم ایران ایستاده و از جامعه جهانی می‌خواهد سرکوب رژیم علیه ایرانیان بی‌گناه را محکوم کند»

متأسفانه یک بخش قابل‌توجه در ناآرامی‌های اخیر در برخی شهرهای ایران، اقدامات هنجارشکنانه برخی سلبریتی‌هاست؛ از برخی به‌ظاهر هنرمند گرفته تا برخی به‌ظاهر ورزشکار! آنها کسانی هستند که سال‌های سال از رهگذر بیت‌المال، بودجه و صداوسیمای این کشور به نان و نوایی رسیده و شهرت یافته‌اند اما اکنون هم‌نوا با خوانندگان مطرود و منزوی لس‌آنجلسی به‌جای دفاع از پرچم و کشورشان با لگدپرانی و پنجه‌انداختن بر چهره نظام اسلامی، آتش اعتراضات را شعله‌ور می‌کنند.

لزوم برخورد قانونی و قاطع با فتنه‌گران
بدیهی است که وضعیت التهابی در برخی شهرهای ایران نتیجه تساهل و تسامح با فتنه گران 88 و عدم برخورد قاطع و قانونی با آن‌هاست. مگر در قوانین موضوعه جزایی کشور «تشویش اذعان عمومی»، «اقدام علیه امنیت ملی» و «بر هم زدن امنیت کشور» جرم انگاری نشده است که عده‌ای با سوءنیت خاص صریحاً و رسماً به آن مبادرت کرده و قوه قضائیه و متولیان حوزه امنیت کشور هم ناظر و ساکت بوده‌اند؟ مطابق ماده 698 قانون مجازات اسلامی «هر کس به‌قصد اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی به‌وسیله نامه یا شکوائیه یا مراسلات یا عرایض یا گزارش یا توزیع هرگونه اوراق چاپی یا خطی با امضاء یا بدون امضاء اکاذیبی را اظهار نماید یا با همان مقاصد اعمالی را برخلاف حقیقت رأساً یا به‌عنوان نقل‌قول به شخص حقیقی یا حقوقی یا مقامات رسمی تصریحاً یا تلویحاً نسبت دهد اعم از اینکه از طریق مزبور به نحوی از انحاء ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد شود یا نه علاوه‌بر اعاده حیثیت در صورت امکان، باید به حبس از دو ماه تا دو سال و یا شلاق تا (۷۴) ضربه محکوم شود.»

دیروز استاندار تهران با اعلام اینکه «۱۸۰۰ تجمع‌کننده اخیر سابقه تجمع و بعضاً اغتشاش دارند» گفت که «۷۰۰ نفر در دستگاه‌های انتظامی، امنیتی و قضایی پرونده دارند» اما سؤالی که مطرح می‌شود این است که چرا برخورد با مجرمان امنیتی بازدارنده نبوده و آیا دستگاه‌های متولی حوزه قضایی و امنیتی کشور کم‌کاری نکرده‌اند؟ این‌ها سؤالاتی است که بایستی در ترازوی نقد خود آنها قرار گیرد و چاره‌ای برای آن ‌اندیشیده شود.

به‌هرحال پرواضح است پس‌ازآنکه طی یکی دو روز آینده، مرزبندی‌ها شفاف‌تر و صف شهروندان از اشرار جدا شود، مردم با بصیرت و انقلابی ایران چنان صحنه‌گردانی می‌کنند که بار دیگر تیر دشمنان نظام به سنگ می‌خورد. دیروز هم جمعی از شهروندان در نقاط مختلف کشور و همچنین دانشجویان دانشگاه‌های تهران در اعتراض به ماجرای درگذشت مهسا امینی تجمع کردند و خواستار برخورد جدی با اغتشاشگران شدند؛ خواسته مردم آگاه ایران این است؛ «به جنایتکاران امان ندهید.»

معترض خشونت هستید یا عامل آن؟
در همین باره روزنامه جوان در گزارشی نوشت: در روز‌های اخیر عده‌ای به نام اعتراض به آنچه خشونت علیه مهسا امینی عنوان می‌کنند، در برخی شهر‌های کشورمان به خیابان‌ها آمدند، اما شعار‌ها و نوع رفتار‌های تجمع‌کنندگان نشان داد آنان برای اعتراض به فوت یک دختر یا دفاع از حقوق زنان یا حتی نفی گشت ارشاد به خیابان‌ها نیامده‌اند. مهسا امینی بهانه است.

صرف‌نظر از شعارها، تجمع‌کنندگان به حجم بالایی از اموال خصوصی و عمومی آسیب زده‌اند. علاوه بر آن خشونت فیزیکی علیه دیگران، اعم از عابران یا مأموران پلیس هم نسبت به سایر تجمعات در سال‌های گذشته شکل شدیدتری به خود گرفته است. این در حالی است که تجمع‌کنندگان مدعی هستند برای اعتراض به خشونت به خیابان‌ها آمده‌اند!

آتش زدن ماشین‌های پلیس، آمبولانس‌های حاضر در محل تجمعات، ماشین‌های مردم، شکستن شیشه‌ها، آتش زدن بانک‌ها، کندن تابلو‌ها و میله‌های خیابان‌ها و ... بخشی از این آسیب‌زدن‌هاست که طبعاً هزینه آن از بیت‌المال، یعنی در واقع از جیب مردم پرداخت می‌شود.

ایسنا گزارش داده که «در روز‌های گذشته ۱۲ آمبولانس در سطح کشور مورد حمله معترضان قرار گرفته و از چرخه خدمات‌رسانی خارج شده است.» این خبرگزاری همچنین نوشته که هزینه خرید و تجهیز هر آمبولانس ۱۵۰ میلیارد ریال خواهد شد. این پول‌ها را آشوبگران می‌پردازند یا باید از جیب مردم تأمین شود؟ از سویی آیا این خسارت‌زدن‌ها به اموال عمومی و خصوصی ادای احترام به مهسا امینی یا اعتراض به گشت ارشاد در تذکر به اوست؟!

پدرام پاک آیین، سخنگوی وزارت بهداشت از تخریب ۶۱ آمبولانس سازمان اورژانس کشور در جریان تجمعات اخیر خبر داد و گفت: حمله به آمبولانس از نظر انسانی محکوم است و از کسی جز افراد اغتشاشگر متصور نیست.

با این حال، خسارت مالی فقط بخشی از این اغتشاشات است که با سوءاستفاده از اندوه و تأسف عمومی در ایران نسبت به فوت یک دختر در مقر پلیس امنیت اجتماعی تهران، انجام گرفت. بخش تلخ‌تر ماجرا خشونت علیه انسان‌های دیگر است. ضرب و شتم شدید یک جوان بسیجی در رشت باعث بیهوشی و به کما رفتن او شد. در فیلمی دیگر، آشوبگران یک پلیس را آتش زده‌اند!

یکی از فیلم‌های تلخ این روز‌ها مربوط به دختری چادری است که حین رفتن به منزل، در میان آشوبگران در بلوار کشاورز تهران گیر افتاده و چادر و روسری از سرش می‌کشند و برای دقایقی او را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند. مگر می‌شود با نیت دفاع از حقوق زن به خیابان آمده باشی و شعار «زن، زندگی، آزادی» بدهی و بعد به زنی بی‌گناه اینگونه آزار برسانی؟!

خبر‌ها از قم در فضای مجازی هم حکایت از حمله آشوبگران به یک زن و شوهر در ماشین شخصی‌شان دارد که موجب سقط جنین زن و سپس مرگ آن زن می‌شود. در این مورد هنوز هیچ خبر رسمی‌ای منتشر نشده است.

در خبری دیگر هم اسماعیل زارعی‌کوشا، استاندار کردستان به کشته‌شدن یک شهروند دیواندره‌ای اشاره کرده و گفته است: «بر اساس نظر متخصص، این فرد با سلاح جنگی‌ای کشته شده که هیچ کدام از رده‌های نیرو‌های مسلح از این نوع سلاح استفاده نکرده‌اند. قطعاً این سناریوی دشمن بوده که بلافاصله مشخصات و تصویر آن فرد در شبکه‌های ماهواره‌ای پخش شد.»

او اضافه کرده است: «آن‌ها فرد دیگری را با همان شرایط در خودرویی در کنار بیمارستان سقز رها کرده بودند و باید مراقبت کنیم و اجازه ندهیم از این ابراز احساسات جوانان، دشمنان سوءاستفاده و داغ دیگری بر داغ‌های ما اضافه کنند. مرگ نفر سوم نیز مشکوک و در دست بررسی است.»

271 نمایش

نظر دادن